۳۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۹

گر بیایی به سر چشمه ی حیوان برمت
پای کوبان به تماشا گه رضوان برمت

شرط آن است ولیکن که هم از گام نخست
دست بر دست رضا با سر پیمان برمت

چشم بر هم نه و بر بند زبان از سر صدق
جان به شکرانه بده تا بر جانان برمت

آرزومند وصالی و به غایت محروم
به من آ تا به در از ورطه ی هجران برمت

بارکش مور صفت باد چه می پیمایی
گر بیایی به سر تخت سلیمان برمت

جبرئیلم نه من و نه تو رسولی اما
رخت بر تخت گه سدره نشینان برمت

زهره داری که بیندیشی و رخصت یابی
گر نه من بر سر گنجینه ی سلطان برمت

گر سر بندگی آل محمّد داری
تا بیاموزمت اول بر سلمان برمت

ور تمنای مقیمان سماوات کنی
بی نزاری چو بیایی بر ایشان برمت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.