هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و معنوی، دعوتی به سوی عشق الهی و رسیدن به مقامات معنوی است. شاعر با زبانی نمادین و استعاری، مخاطب را به سفر روحانی و اتصال به حقیقت دعوت می‌کند. شرط این سفر، تسلیم و رضا، سکوت و شکرگزاری، و بندگی است. در نهایت، وعده‌ی وصال و رهایی از هجران داده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات خاص آن دارد.

شمارهٔ ۳۶۹

گر بیایی به سر چشمه ی حیوان برمت
پای کوبان به تماشا گه رضوان برمت

شرط آن است ولیکن که هم از گام نخست
دست بر دست رضا با سر پیمان برمت

چشم بر هم نه و بر بند زبان از سر صدق
جان به شکرانه بده تا بر جانان برمت

آرزومند وصالی و به غایت محروم
به من آ تا به در از ورطه ی هجران برمت

بارکش مور صفت باد چه می پیمایی
گر بیایی به سر تخت سلیمان برمت

جبرئیلم نه من و نه تو رسولی اما
رخت بر تخت گه سدره نشینان برمت

زهره داری که بیندیشی و رخصت یابی
گر نه من بر سر گنجینه ی سلطان برمت

گر سر بندگی آل محمّد داری
تا بیاموزمت اول بر سلمان برمت

ور تمنای مقیمان سماوات کنی
بی نزاری چو بیایی بر ایشان برمت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.