هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، از عشق و وفاداری بیحد خود به معشوق سخن میگوید. او بیان میکند که با وجود تمام رنجها و ستمها، هرگز از عشق معشوق دست نمیکشد و تا پای جان وفادار میماند. شاعر از معشوق میخواهد که به یاد عهد و پیمانشان باشد و در نهایت امیدوار است که به وصال معشوق برسد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی پیچیده، درک شعر را برای سنین پایینتر دشوار میکند.
شمارهٔ ۳۶۸
بکشم گر همه کوه است وز آهن ستمت
بر ندارم به جفا چشم امید از کرمت
تا بمیرم زغمت روی نتابم هرگز
وین تفاخر نه بس آخر که بمیرم ز غمت
در وفای تو نشینم که توانم بر خواست
از سر سر که سرم باد فدای قدمت
عیب گویند که در پای تو افتم آخر
که به بت خانه روی سجده نماید صنمت
تا سلامی به تو آرد به رقیبت فرمای
تا صبا را نبرد ناز بسی از کرمت
قادری گر بزنی گر بنوازی ، اما
آن کن ای دوست که از کرده نباشد ندمت
یاد داری که چه عهد است میان من و تو
تا بدانی که فراموش نکردم قسمت
در کشیدم ز همه خلق جهان دامن دل
بو که چون پیرهنت تنگ به بر در کشمت
جهد کن در طلب وصل نزاری خوش باش
عاقبت دست دهد دولت این نیز همت
بر ندارم به جفا چشم امید از کرمت
تا بمیرم زغمت روی نتابم هرگز
وین تفاخر نه بس آخر که بمیرم ز غمت
در وفای تو نشینم که توانم بر خواست
از سر سر که سرم باد فدای قدمت
عیب گویند که در پای تو افتم آخر
که به بت خانه روی سجده نماید صنمت
تا سلامی به تو آرد به رقیبت فرمای
تا صبا را نبرد ناز بسی از کرمت
قادری گر بزنی گر بنوازی ، اما
آن کن ای دوست که از کرده نباشد ندمت
یاد داری که چه عهد است میان من و تو
تا بدانی که فراموش نکردم قسمت
در کشیدم ز همه خلق جهان دامن دل
بو که چون پیرهنت تنگ به بر در کشمت
جهد کن در طلب وصل نزاری خوش باش
عاقبت دست دهد دولت این نیز همت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.