هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از عشق و شوریدگی، درد فراق، و تأثیرات عمیق عشق بر زندگی خود سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به غم و اندوه ناشی از این عشق و تأثیرات آن بر روح و جسم شاعر دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و غم عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۹۰

چه شور از آن لب شیرین که در جهان افتاد
ز قامتت چه قیامت که در زمان افتاد

میان ما و شما وعده ی کناری بود
تو با کنار شدی فتنه در میان افتاد

بسوخت صفحه رویم ز آب گرم سرشک
که آتشم ز تو در مغز استخوان افتاد

مگر غم تو که یک دم نمی شود غایب
به قرعه بر من مسکین ناتوان افتاد

به یک کرشمه که کردی ز گوشه برقع
هزار بی دل بی چاره در گمان افتاد

دریغ نام تو آلوده دهانِ خسان
به خاص و عام رسد هر چه در زبان افتاد

اگر ز حسن تو آوازه در جهان افکند
به اختیار نزاری نبد چنان افتاد

سوال کرد و به من گفت دوستی که بگو
تویی که بویِ عبیر ِتو در جهان افتاد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.