هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی‌ها و ویژگی‌های یار شاعر می‌پردازد. شاعر با مقایسه‌های مختلف مانند پسته و دهن تنگ یار، باغ و رخ گل‌رنگ یار، و سرو و خرامش یار، زیبایی‌های معشوق را برمی‌شمرد. همچنین، او از عشق و فتنه‌های آن سخن می‌گوید و تحمل دردهای عشق را دشوار می‌داند. در نهایت، شاعر از حلاوت دهن یار خود لذت می‌برد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی است که برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۱۹

نه پسته چون دهنِ تنگِ یارِ من دارد
نه باغ چون رخِ گل رنگِ یارِ من دارد

به حسن و ناز و به غمز و کرشمه سرو به باغ
همی خرامد اگر [ سنگِ ] یارِ من دارد

خروش زهره ز بامِ سیم فلک به صبوح
گمان برم که شش آهنگِ یارِ من دارد

هزار صید بر آویخته ست فتنۀ عشق
به هر کمند که بر چنگِ یارِ من دارد

دگر تحمّلِ خون خوردنم نخواهد بود
که طاقتِ دلِ چون سنگِ یارِ من دارد

مرا حدیثِ نزاری خوش آمده ست از آنک
حلاوتِ دهنِ تنگِ یارِ من دارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.