هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دوری و فراق دوستانش می‌نالد و از باد می‌خواهد که پیامش را به دوستان برساند. او از غم تنهایی و بی‌یادی می‌گوید و آرزو می‌کند که دوستانش به یاد او باشند. همچنین، شاعر به ناپایداری زندگی و روزگار اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که کسی با زمانه نبرد نکرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۳۴

بر یاد دوستان نفسی می زنم به درد
خوش وقت دوستان که کسی یاد ما نکرد

ای باد بگذر امشب و با دوستان بگوی
تا می خوردند می که خردمند غم نخورد

گر فرصتی درافتد و باشد مجال آن
کز دوستان دو حرف توانی سوال کرد

گو یاد ما کنید و به همت مدد دهید
وآن گه به گرد هیچ مزاحم دگر مگرد

تا دوستان ملول نگردند و سر گران
رمزی سبک ادا کن و طومار درنورد

نگذاردت زمانه زمانی به خانه ای
اینجا نمونه ای است به صد اعتبار نرد

هان تا به یاوران برسی بیشتر که بس
در خانه مخاطره ای مهره وار فرد

در زمهریر آزی و عریان ز ستر راز
گر نیست برگ بردت از این مرغزار برد

هست از سرشک روی نزاری همیشه سرخ
ورنه بود هر آیینه رنگ نزار زرد

یک هفته عیش و از پی آن مدتی فراق
آری خمار و خار بود با نبید و ورد

آسایش از حیات همان چند روز بود
بی روی دوست بر دل ما شد حیات سرد

با روزگار بیش چه کوشی نزاریا
دانی که با زمانه نکرده ست کس نبرد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.