هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از یار و معشوق خود سخن میگوید و تأثیر عشق و همنشینی با معشوق را بر روح و روان خود توصیف میکند. او از فراق و انتظار نیز میگوید و تأثیرات آن را بر دل و جان بیان میدارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد.
شمارهٔ ۴۵۶
در دهر کسی که یار گیرد
یاری چو من اختیار گیرد
از خوبی تو خرد به دندان
انگشت به اعتبار گیرد
خاک قدم تو سعد اکبر
بر دیده به افتخار گیرد
نا خورده می از دو چشم مستت
هُشیاران را خمار گیرد
آن را که تو در میان جانی
از کل جهان کنار گیرد
با من نفسی درآی و بنشین
تا خاطر من قرار گیرد
بگذار دل ستیزه خو را
تا عادت روزگار گیرد
آن را که دماغ و دل نباشد
هرگز سر انتظار گیرد
در چنگ فراق اگر نزاری
آهنگ چو زیر زار گیرد
شک نیست که آتش دم نی
در سوختهء نزار گیرد
یاری چو من اختیار گیرد
از خوبی تو خرد به دندان
انگشت به اعتبار گیرد
خاک قدم تو سعد اکبر
بر دیده به افتخار گیرد
نا خورده می از دو چشم مستت
هُشیاران را خمار گیرد
آن را که تو در میان جانی
از کل جهان کنار گیرد
با من نفسی درآی و بنشین
تا خاطر من قرار گیرد
بگذار دل ستیزه خو را
تا عادت روزگار گیرد
آن را که دماغ و دل نباشد
هرگز سر انتظار گیرد
در چنگ فراق اگر نزاری
آهنگ چو زیر زار گیرد
شک نیست که آتش دم نی
در سوختهء نزار گیرد
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.