هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند ترک دنیا و تمسک به عشق الهی، رهایی از تعلقات دنیوی، و ستایش معشوق می‌پردازد. شاعر از ترک جاه و مقام دنیوی سخن می‌گوید و عشق را راه نجات از چاه نفسانیات می‌داند. همچنین، به رابطهٔ عاشق و معشوق و راز و نیازهای عرفانی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارند تا به درستی تفسیر شوند.

شمارهٔ ۴۵۵

دولتِ آن کس که ترکِ جاه بگیرد
یوسفِ جان را ز قعرِ چاه بگیرد

هم چو من از طاعت و گناه نپرسد
ترکِ خرابات و خانقاه بگیرد

دل به جگر گوشه یی دهد که دو چشمش
مملکتِ جان به یک نگاه بگیرد

ای که به جز غمزۀ تو باک ندارد
زلفِ تو هر دل که در پناه بگیرد

چند رقیب از برابرِ تو یه استد
راست چو فرزین که پیشِ شاه بگیرد

او چو سپر گو حجاب شو که به فرصت
تیرِ نظر خود نشانه گاه بگیرد

دام برافکن ز چشم و روی مپوشان
رسم نباشد که روز ماه بگیرد

بوسه به من می دهوبه گردنِ من کن
هرچه خدایت بدین گناه بگیرد

می کُشی و می روی بترس که ناگه
مظلمه ی عاجزی ات راه بگیرد

دامنِ آلودۀ تو خونِ نزاری
روزِ قیامت به داد خواه بگیرد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.