هوش مصنوعی: این متن به موضوع عشق و هجران می‌پردازد و بیان می‌کند که عشق می‌تواند زندگی را پر از شور و آتش کند، در حالی که نبود دوست و وجود کینه، زندگی را خالی و بی‌معنا می‌سازد. شاعر از صبر در راه عشق و درد هجران سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق حتی از کوه‌های آهنین نیز قوی‌تر است. در نهایت، امید به دیدار یار و فریاد از درد فراق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۹۸

هر که را عشق هم نشین باشد
جامۀ خوابش آتشین باشد

خانه خالی که دوست ننشیند
در وجودی که مهر و کین باشد

بی نمازی بود که در رهِ عشق
التفاتش به کفر و دین باشد

دوستان در چنین بلا که منم
صبرم از دوست بیش ازین باشد

عاقبت غم در آرد از پایم
بارِ هجران اگر چنین باشد

کم ز کاهی بود به بازویِ عشق
گر همه کوهِ آهنین باشد

بر سرِ خاکم ار به رستاخیز
گذرِ یارِ نازنین باشد

بر کشد تا به آسمان فریاد
استخوانم که در زمین باشد

عزمِ غربت نزاریا نکند
هر که را مقبلی قرین باشد

بر نخیزی دگر ز خاکِ درش
اگرت بخت هم نشین باشد
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.