هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی است که دربارهٔ رازهای نهفته، عشق الهی، و دیوانگان عشق سخن میگوید. شاعر از رازهایی میگوید که با کسی نمیتوان در میان گذاشت، زیرا مردم در خوابند و پاکبازان (عارفان) از دنیای وهم و خیال گذشتهاند. دیوانگان عشق در آشفتگیاند و جام جانپرور به دست گرفتهاند. همچنین، اشارهای به حلاج و پذیرش عارفان در ابتدای راه شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند دیوانگی عشق و عرفان ممکن است نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.
شمارهٔ ۵۳۲
سر به سر رازی که با من گفته اند
با که بر گویم که مردم خفته اند
پاک بازان خانه ی وهم و خیال
پاک کردستند و بیرون رفته اند
بنگه دیوانگان عشق او
زان سبب در هم دگر آشفته اند
رغم جانان راست کین افسردگان
جام جان پرور به کف بگرفته اند
دولت باقی به مبطل کی دهند
بر مغیلان نسترن نشکفته اند
با کسی چون بازگویم کاولیا
راز پنهانی زخود بنهفته اند
همچو حلاجند بر دار قبول
هرکه را در ابتدا پذرفته اند
گوهر اسرار دور کشف را
هم به الماس نزاری سفته اند
با که بر گویم که مردم خفته اند
پاک بازان خانه ی وهم و خیال
پاک کردستند و بیرون رفته اند
بنگه دیوانگان عشق او
زان سبب در هم دگر آشفته اند
رغم جانان راست کین افسردگان
جام جان پرور به کف بگرفته اند
دولت باقی به مبطل کی دهند
بر مغیلان نسترن نشکفته اند
با کسی چون بازگویم کاولیا
راز پنهانی زخود بنهفته اند
همچو حلاجند بر دار قبول
هرکه را در ابتدا پذرفته اند
گوهر اسرار دور کشف را
هم به الماس نزاری سفته اند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.