۲۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۴۸

این حوریان مگر ز سماوات می‌رسند
یا خود ز خیل خانۀ جنّات می‌رسند

گویی مگر گریخته‌اند از بهشتِ عدن
مستعجلان ز بهرِ ملاقات می‌رسند

یا از برای طوف به دنیا درآمدند
یا از پیِ وفورِ مهمّات می‌رسند

نی‌نی قرینه‌ای دگرست این سئوال را
مهمانِ ما ز محضِ کرامات می‌رسند

بسیار برده‌ایم به حاجت نیازِ خویش
بر موجبِ قبولِ مناجات می‌رسند

ما خود به حقِّ خود برسیدیم و لا محال
با حقِّ خود به وجهِ مکافات می‌رسند

هر قوم را که می‌گذرانند ازین مقام
قومی دگر ز عالمِ طامات می‌رسند

آری چنین بود که بدایات دورها
با سر برند چون به نهایات می‌رسند

اوّل ز لااله به ألّا الله آمدند
از نفی بگذرند و به اثبات می‌رسند

ماییم و پیرِ خویش و خراباتِ عاشقان
هم عارفان به سرِّ خرابات می‌‌رسند

آن‌ها که در بدایتِ فطرت بمرده‌اند
مشکل به زندگی‌ِ قیامات می‌رسند

نی مشکلاتِ سرّ و علن می‌کنند حلّ
نی در رموزِ بحثِ مقالات می‌رسند

در ذاتِ دوست محو شو آخر نزاریا
هم ذاتِ کامل‌اند که در ذات می‌رسند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.