هوش مصنوعی: شعر درباره درد هجران و فراق است که شاعر از جدایی و دوری معشوق شکایت می‌کند. او از گریه‌های شبانه و پریشانی دل می‌گوید و اشاره می‌کند که چشم‌های معشوق باعث فتنه‌ها شده است. شاعر از بی‌وفایی معشوق و آشکار شدن رازش شکایت دارد و بیان می‌کند که تمام وجودش را در این عشق باخته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۵۲

شب هجران که دلم نوحه گری ساز کند
با خیالت گله هجر تو آغاز کند

آنچنان زار بگریم ز پریشانی دل
که اجل تا به سحر صد رهم آواز کند

ای بسا فتنه که از چشم تو در آفاق است
تو چه کردی همه آن خانه برانداز کند

محرمت کردم و انگشت نمایم کردی
بی دل آنکس که تو را معتمد راز کند

با تو در باخته ام بود و وجود و سر خویش
بازی چست چنین عاشق جان باز کند

گر نزاری ز تو لافی زند آن عین خطاست
او چه مرغی ست که بر شاخ تو پرواز کند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.