هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از بی‌وفایی یار و وعده‌های دروغین او شکایت دارد و بیان می‌کند که با وجود همه رنج‌ها، همچنان به عشق خود پایبند است. او از دردهای روحی و عاطفی که تحمل می‌کند می‌گوید و امیدوار است که روزی به وصال برسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، بیان رنج و ناامیدی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۶۱۱

یار با ما نه چنان بود که هر بارِ دگر
ترک ما کرد گرفته‌ست مگر یارِ دگر

وعدۀ وصل همی‌داد و نمی‌کرد وفا
داشت هر روز بیاراسته بازارِ دگر

گفته بود از منش این‌بار دری نگشاید
گو برو از پیِ یاری دگر و کارِ دگر

از خدا شرم ندارد که روا می‌دارد
هر نفس بر تنِ رنجورِ من آزارِ دگر

می‌روم دامنِ دل‌چاک و گریبانِ وصال
تا کجا و کی و چون دست دهد بارِ دگر

من به صد جور از او روی نپیچم گرچه
هرکس از رویِ دگر می‌کند انکارِ دگر

زاریِ زارِ نزاری بکند هم اثری
زارتر خود ز نزاری نبود زارِ دگر
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.