هوش مصنوعی: این شعر از نزاری بیانگر تجربیات زندگی، فراز و نشیب‌ها، امیدها و ناامیدی‌ها، و در نهایت تسلیم در برابر تقدیر است. شاعر از دوری‌ها و نزدیکی‌ها، شیرینی‌ها و تلخی‌های زندگی می‌گوید و به پایان عمر و تهی شدن جام زندگی اشاره می‌کند. در پایان، شاعر به تسلیم و رهایی از دغدغه‌های دنیوی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ و تقدیر نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۱۸

بس که خوردیم تازیانۀ دور
پا کشیدیم بر کرانۀ دور

قندِ شیرین و زهرِ تلخ به هم
هر دو دیدیم در خزانۀ دور

گه‌گهی شوقِ عشقِ پوشیده
جلوه می‌کرد در میانۀ دور

عاقبت آمد از کمانِ مراد
تیرِ امّید بر نشانۀ دور

تا گوارنده خنبکی باقی
مانده بود از شراب‌خانۀ دور

تا به اکنون به کوزه می‌پیمود
بیش و کم قابض زمانۀ دور

هین که زین پس رسید کوزه به دُرد
شد تهی خنبِ باقیانۀ دور

منقطع شد بهانۀ ساقی
ختم شد مقطعِ فسانۀ دور

حالیا لامحاله زود نه دیر
متبدّل کند یگانۀ دور

خود نزاری چو مرغ تسلیم است
بود فارغ ز دام و دانۀ دور
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.