هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از دیدار یار (معشوق یا خدا) سخن می‌گوید. یار به شاعر توصیه می‌کند که از خودگذشتگی کند، به عشق و ایمان تکیه زند، و از تعلقات دنیوی دوری جوید. شاعر تشویق می‌شود تا مانند کشتی‌ای که به نوح پناه می‌برد، به عشق پناه ببرد و از طوفان‌های زندگی نجات یابد. در نهایت، شاعر به محو شدن در دوست (معشوق یا خدا) دعوت می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارد.

شمارهٔ ۶۴۳

دوش یار آمد به بالینم فراز
گفت ای خوش خفته شب‌های دراز

ای به خود مشغول چون رهبان به بت
گوییا ما را نخواهی دید باز

اعتبار از ما ز خود کن اعتبار
احتراز از ما ز خود کن احتراز

کشتی بی نوح را تدبیر چه
سر فرودادن به گرداب مجاز

دست در دامان نوح وقت زن
بگذر از طوفان به کشتی نیاز

همچو لنگر تا به گردن در گلی
بادبان عشق را کن سرفراز

نفس را در پای مالیدن چو خاک
شخص را چون روح پروردن به ناز

گر به پای جان توانی حج گذارد
هر سحر در کعبه بگذاری نماز

حرف حرص از صفحهٔ خاطر بشوی
تا نباشد حاجت خط جواز

ترک این‌ها کن نزاری قصه چیست
محو شو در دوست اینک مخ راز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.