هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و از عشق و سودای او سخن میگوید. شاعر از بلندای قامت معشوق، زیبایی چهرهاش و تأثیر عمیق عشق او بر جانش میسراید. همچنین، به ناتوانی در فرار از قضای عشق و رنجهای ناشی از آن اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به درک ادبی بالاتری نیاز دارند.
شمارهٔ ۶۸۴
دوست می دارم خمارِ چشم مستش
و آن نگار و نقش بر سیمینه دستش
از کجا گویم که از سر تا به پایش
در نکویی هر چه بتوان گفت هستش
سرو را با آن بلندی غیرت آید
از قیامت کردنِ بالایِ پستش
گر نموداری به چین افتد ز رویش
قبله سازد مردمِ صورت پرستش
هر که را برخاست از سودایِ او دل
دم به دم مهری دگر در جان نشستش
ای دریغا توبۀ ده سالۀ من
گرچه محکم بود هم در هم شکستش
خلق می گوید نزاری را چنین دل
در چنان شوخی نمی بایست بستش
از قضایِ عشق نتواند بجستن
بس که جان از طعنۀ دشمن بخستش
و آن نگار و نقش بر سیمینه دستش
از کجا گویم که از سر تا به پایش
در نکویی هر چه بتوان گفت هستش
سرو را با آن بلندی غیرت آید
از قیامت کردنِ بالایِ پستش
گر نموداری به چین افتد ز رویش
قبله سازد مردمِ صورت پرستش
هر که را برخاست از سودایِ او دل
دم به دم مهری دگر در جان نشستش
ای دریغا توبۀ ده سالۀ من
گرچه محکم بود هم در هم شکستش
خلق می گوید نزاری را چنین دل
در چنان شوخی نمی بایست بستش
از قضایِ عشق نتواند بجستن
بس که جان از طعنۀ دشمن بخستش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.