هوش مصنوعی: شاعر در این متن از یادآوری عشق و فراق سخن می‌گوید و از بخت نیک و روزگار ناعادلانه شکایت دارد. او به صبر و امیدواری توصیه می‌کند و معتقد است که لطف الهی در زمان مناسب به یاری می‌آید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و ترکیبات به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۶۸۷

نمی زنم نفسی تا نمی کنم یادش
که بختِ نیک به هر حال هم نشین بادش

گشاده خاطر وز اندیشه فارغ آن روزم
که تازه روی ببینم به خواب دل شادش

دمی ز چشمِ پرآبم نرفت و می دانم
که یادِ من به زبان نیز در نیفتادش

مرا ز خاکِ درش گردشِ فلک بربود
چو پشّه یی که به عالم برون برد بادش

سعادتی به همه عمر اتفاق افتاد
نحوستی به عوض در برابر استادش

که را کنارِ وصالی دمی میسّر شد
که روزگار سزا در کنار ننهادش

ز روزگار شکایت طریقِ دانش نیست
چو اختیار نباشد به داد و بیدادش

رواقِ منظرِ طالع بلند و پست آن کرد
که از مبادیِ فطرت نهاد بنیادش

به صبر کوش نزاری که قیدِ محنت را
رسد چو وقت رسد لطفِ حق به فریادش
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.