هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. او با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، عشق و اشتیاق خود را به معشوق توصیف می‌کند و از بوی زلف او، زیبایی چشمانش، و جذابیت‌های دیگرش سخن می‌گوید. شاعر همچنین از حسادت طبیعت به معشوق و برتری او بر همه زیبایی‌های جهان سخن می‌گوید.
رده سنی: 15+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۶۹۰

که می آرد به دل پیغامِ یارش
که باد از صدقِ دل جانم نثارش

نیارامد دلم تا روزِ محشر
مگر آن شب که گیرم در کنارش

غلامِ نکهتِ بادِ صبایم
که دارد بویِ زلفِ مشک بارش

گلش گر در چمن بیند نشیند
سنانِ رشک در پهلویِ خارش

که باشد نرگسِ رعنا که خود را
کند نسبت به چشمِ پر خمارش

بماند زادۀ کانِ بدخشان
خجل از رشکِ لعلِ آب دارش

خلافِ سرو اگر بالا نماید
گریزد ز آن بلا در زینهارش

عجب نبود اگر در روضه طوبا
زمین بوسد نه سرو جویبارش

بلرزد از حسد سروِ پیاده
چو برطرفِ چمن بیند سوارش

عجب چابک سواری وین عجب تر
که قلبِ دوستان باشد شکارش

نه زر دارم نه زور و هیچ غم نیست
ز زاریِ نزاریِ نزارش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.