هوش مصنوعی:
این متن شعری با محوریت فصل بهار و زیباییهای طبیعت است که از عناصری مانند سبزه، گلها، و باغ برای توصیف شادی و نشاط استفاده میکند. همچنین، به موضوعاتی مانند عشق، مستی، عرفان، و نقد ریاکاری در عبادت اشاره دارد. شاعر از زبان نمادین و تصاویر شاعرانه برای بیان احساسات خود بهره میبرد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم نمادین و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند مستی و نقدهای اجتماعی نیازمند درک بالاتری از ادبیات و فرهنگ است.
شمارهٔ ۷۲۵
بیا که فصل ربیع است و وقت عیش و نشاط
چو سبزه باز بگستر میان باغ بساط
به بوستان ز برای تفرج عشاق
عروس نامیه را جلوه می دهد مشاط
ز بس شقایق گویی خزانه دار فلک
به گرد دامن کهسار می کشد سقلاط
بیار باده که بر اتفاق حالت ما
فرشتگان سماوات می کنند نشاط
شراب می خورم و راست می روم فارغ
تو نیز راست رو و مست بر گذر ز صراط
خطیب شرم ندارد نشسته بر سر چوب
زبان به هرزه درایی گشاده چون وطواط
خرابه ی دلِ اهل دلی کنی معمور
فریضه تر که بسازی هزار حوض و رباط
اگر طهارت باطن کنند اولاتر
که در عبادت ظاهر همی کنند افراط
محققان به جمال عیان علی التحقیق
نظر کنند و دگرها به وجهِ استنباط
مرا عوام به سنگ ملامت و شنعت
چنان زنند که قاروره بر عدو نفّاط
ولی چه سود که بر قامت نزاری دوخت
قبای شیفته رایی زمانه خیاط
مگر به طلعت لیلی وگرنه بر ناید
علاج یک دل مجنون به دست سد بقراط
که می کشد خط چون مشک بر عذار چو سیم
هزار بوسه دهم بر خط چنان خطاط
ز بهر درد سر خشک مغز عشاق است
وگرنه مشک به گل بر چه می کنند اخلاط
چو سبزه باز بگستر میان باغ بساط
به بوستان ز برای تفرج عشاق
عروس نامیه را جلوه می دهد مشاط
ز بس شقایق گویی خزانه دار فلک
به گرد دامن کهسار می کشد سقلاط
بیار باده که بر اتفاق حالت ما
فرشتگان سماوات می کنند نشاط
شراب می خورم و راست می روم فارغ
تو نیز راست رو و مست بر گذر ز صراط
خطیب شرم ندارد نشسته بر سر چوب
زبان به هرزه درایی گشاده چون وطواط
خرابه ی دلِ اهل دلی کنی معمور
فریضه تر که بسازی هزار حوض و رباط
اگر طهارت باطن کنند اولاتر
که در عبادت ظاهر همی کنند افراط
محققان به جمال عیان علی التحقیق
نظر کنند و دگرها به وجهِ استنباط
مرا عوام به سنگ ملامت و شنعت
چنان زنند که قاروره بر عدو نفّاط
ولی چه سود که بر قامت نزاری دوخت
قبای شیفته رایی زمانه خیاط
مگر به طلعت لیلی وگرنه بر ناید
علاج یک دل مجنون به دست سد بقراط
که می کشد خط چون مشک بر عذار چو سیم
هزار بوسه دهم بر خط چنان خطاط
ز بهر درد سر خشک مغز عشاق است
وگرنه مشک به گل بر چه می کنند اخلاط
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.