هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعات عشق، رنج‌های عشقی، فاصله گرفتن از دنیا و پناه بردن به خلوت‌نشینی می‌پردازد. شاعر از درد عشق، جدایی از رنگ‌های دنیوی و انتخاب گوشه‌نشینی سخن می‌گوید و همچنین به نقد زاهدان و ریاکاران می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین ممکن است برخی از اشارات انتقادی برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۵۳

عشق اگر باز گرفتی ز گریبانم چنگ
خونِ دل برمژه از دیده نبودی آونگ

رنگ پوشیدم و هم رنگ نمی شد با من
هم بینداختمش نه منم اکنون و نه رنگ

تا دل و دیده نخواهند و نبینند به کس
کلبۀ کنج گرفتم ز فضایِ دلِ تنگ

خود نه من بودم و نه دیده و نه دل بر کار
عشق در خانه و من با دل و با دیده به جنگ

مردمان وعظ مگویید و ملامت مکنید
که محال است برون بردن ازین آینه زنگ

من خود از بحرِ ملامت به کناری برسم
که به دم در نتوانند کشیدم چو نهنگ

برو ای عاجز و در گوشۀ مسجد بنشین
که رهِ کویِ خرابات صراط است و تو لنگ

زاهدان گوشه نشینی به ضرورت کردند
تا نگویی به خرابات نکردند آهنگ

پیشِ محراب نشینند که نامحرم را
ره نباشد که درآید ز پسِ پردۀ چنگ

پردۀ ما مدر ای عاقل و تشنیع مزن
تو برو شیشۀ خود نیک نگه دار ز سنگ

تا کسی را به نزاری چه توقّع باشد
که نه اندیشۀ نامش بود و نه غمِ ننگ
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.