هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان احساسات عاشقانه و درد فراق می‌پردازد. او از معشوق خود می‌خواهد که ملامتش نکند و توصیف‌هایی از عشق و رنج‌هایش ارائه می‌دهد. همچنین، از ناله‌های شبانه و آرزوی دیدار معشوق سخن می‌گوید. در انتها، شاعر به ناتوانی در بیان کامل احساساتش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۷۵۴

تو ملامت مکن ای مدّعی اینک سر و سنگ
چه تفاوت کند آن را که نه نام است و نه ننگ

این نه آن آتشِ تیزست که بنشاند آب
وین نه آن آهنِ سخت است که بگدازد زنگ

برنگردیم به سنگ از درِ آن سیم اندام
می بیارید که ما توبه شکستیم به سنگ

ای که چشمانِ چو آهویِ تو کشته ست مرا
تا کی از دستِ رقیبت که بلاییست پلنگ

گو بکن جور که در خاطرِ ما مهر نه کین
گو بزن تیغ که از جانبِ ما صلح نه جنگ

تا به گوشت رسد از بادِ صبا زمزمه ای
همه شب نالۀ من تیز گرفته ست آهنگ

این بلایی ست نه بالا و قیامت نه قبا
که نه بر قامت سروست و نه بر قدّ خدنگ

ای خوش آن شب که به خلوت بنشینیم به هم
تو قدح بر کف و من در سرِ زلفت زده چنگ

در فراقت به شکایت غزلی می گویم
زار چون زیر و تو با زاریِ من ساخته چنگ

آن محال است که گویند نزاری کرده ست
تو به از مطرب و می یا کند از شاهدِ شنگ
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.