هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه از عشق و دوست سخن می‌گوید و بیان می‌کند که از رقیبان و نصایح عاقلان هراسی ندارد. او عشق را چنان پرتوافکن می‌داند که عقل و جان را خیره می‌کند و خود را از تهمت‌های نادانان در امان می‌بیند. شاعر به تسلیم در برابر معشوق و پذیرش حکم او تأکید دارد و عشق را همچون جریان رودی می‌داند که نمی‌توان از آن بازگشت.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۷۸۵

نگسلم از دوست امیدِ وصول
باک ندارم ز رقیبِ فضول

عاقل اگر عیب کند گو بکن
شیفته کی کرد نصیحت قبول

از اثرِ پرتوِ خورشیدِ عشق
خیره بماندند نفوس و عقول

فارغم از فرطِ غلویِ عموم
ایمنم از خوفِ غرورِ جهول

طبع به جز کژ نکند بی نمک
رقص به جز بد نکند بی اصول

خانه راو باش تهی کن که شاه
می رسد و می کند آن جا نزول

دوست درآید همه بیرون شوند
زیرِ اُحُد چند توان بُد حمول

تو ز من آزادی و من بنده ام
من به تو مشتاق و تو از من ملول

حکمِ تو بر جانِ نزاری رواست
بندۀ مطواع نجوید عدول

از سرِ جیحون نتوان بازجَست
عبره توان کرد و لیکن به پول
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.