۳۰۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۸۶

ای دلِ شوریده سرِ بُل فضول
بیش مرو در پیِ ردّ و قبول

پای برون می نهی از حّدِ خویش
دست مزن رقص مکن بی اصول

ساکن و آهسته و تن دار باش
زود نگردد متغیّر ملول

خانه ی اوباش تهی کن که شاه
بی خبر آید کند آن جا نزول

پس روِ هادی شو لا حول کن
تا نروی بیش ز دنبالِ غول

دعویِ تصدیق و قبولِ مجاز
زان طرفِ رود چه حاجت به پول

چیست وفاداری و فرمان بری
بر سخنِ دوست نجستن عدول

غایب و در دوست شدن محو چیست
هم چو نزاری شده از خود ملول

رمزِ نزاری همه دیوانگی ست
نیست به ادراکِ قیاسِ جهول
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.