هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و علاقه‌ی بی‌حد خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که برای رسیدن به او، از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد. او صبر و شکیبایی را در راه عشق بی‌معنی می‌داند و معتقد است که عشق فراتر از نام و ننگ است. شاعر از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و با حضور خود، او را از دوری و هجران نجات دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۷۸۹

ز راهِ لطف درین کلبۀ خراب خرام
که من ترا ز تو خواهم نه نامه و نه پیام

وگر قدم نکنی رنجه حکم نتوان کرد
علی الخصوص که تو حاکمی و بنده غلام

دلِ مرا سرِ چندین شکیب ممکن نیست
کدام شیفته ساکن بود به صبر مدام

به صابری نتوان کرد عاشقی بنگر
که راه عشق کدام است و راه صبر کدام

کجا که روی تو بینند خلد نیست حلال
کجا که وصل تو خواهند کعبه نیست حرام

چه باک اگر بفتادم ز چشمِ دشمن و دوست
چه التفات بود عشق را به ننگ وز نام

غمی به هر نفسی بر دلم منه بنشین
سری به هر قدمی در رهت نهم بخرام

حمایتِ تو نماید مرا ز هجر خلاص
عنایتِ تو رساند مرا ز وصل به کام

ترا وفایِ من و شفقت نزاری بس
مرا رضایِ تو و رحمت خدای تمام
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.