هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دیوانگی خود به معشوق میگوید. او تمام هستی خود (جان و دل) را فدا کرده تا عاشق باشد و افسانهوار در جهان بدرخشد. معشوق را به ماه و خود را به شمع و پروانه تشبیه میکند که در برابر جمال او سرگشته است. شاعر خود را دیوانه میخواند و از دوگانگی حالاتش میگوید: گاه در کرامات اولیا و گاه در خرابات است، گاه محرم بیتالحرم و گاه ساکن بتخانه. در پایان، خود را در مقابل معشوق ناچیز میداند و این تضاد را با تشبیههای گنج و ویرانه، خنب و پیکر نشان میدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و پیچیدهای است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای عمیق ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۷۹۷
جان در سرِ دل باختم تا عاشقِ جانانه ام
دل هم چو جان بفروختم تا در جهان افسانه ام
رویی به خوبی دارد او گر دوست می دارم چه شد
ماه است و من شوریده ام شمع است و من پروانه ام
چون بنگرد صاحب نظر با من نیامیزد دگر
هان ای خردمندان دگر دیوانه ام دیوانه ام
گه در کرامات اولیا گه در خراباتم گرو
گه محرم بیت الحرم گه ساکنِ بت خانه ام
اکنون نزاری یافتم من او نی ام او دیگرست
او خنب و من پیکر صفت گنج است و من ویرانه ام
دل هم چو جان بفروختم تا در جهان افسانه ام
رویی به خوبی دارد او گر دوست می دارم چه شد
ماه است و من شوریده ام شمع است و من پروانه ام
چون بنگرد صاحب نظر با من نیامیزد دگر
هان ای خردمندان دگر دیوانه ام دیوانه ام
گه در کرامات اولیا گه در خراباتم گرو
گه محرم بیت الحرم گه ساکنِ بت خانه ام
اکنون نزاری یافتم من او نی ام او دیگرست
او خنب و من پیکر صفت گنج است و من ویرانه ام
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.