هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق یا وجود مقدس است. شاعر از عظمت و بی‌نظیری معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هرچه دیده یا شنیده، هیچ‌چیز به پای او نمی‌رسد. او از عشق سوزان، لطف بی‌حد معشوق و جایگاه بی‌همتای او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۳۴

اندر دو کون جانا بی تو طرب ندیدم
دیدم بسی عجایب چون تو عجب ندیدم

من بر دریچۀ دل بس گوشِ جان نهادم
بی حد سخن شنیدم امّا دو لب ندیدم

ای ساقیِ گزیده مانندت این دو دیده
اند عجبم نیابد ، اندر عرب ندیدم

گویند سوزِ آتش باشد نصیب کافر
محروق از آتش تو جز بولهب ندیدم

بر بنده ناگهانی کردی نثار رحمت
جز لطفِ بی حدِ تو او را سبب ندیدم

هم شمس و هم قمر تو هم نور و هم بصر تو
ای مادر و پدر تو جز تو نسب ندیدم

هیهات ای نزاری فضل و ادب رها کن
تا تو ادب بجستی در تو ادب ندیدم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.