هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و خدمت به معشوق سخن می‌گوید و خود را درگیر امتحانات و چالش‌های زندگی می‌بیند. او از دوری از وحدت و مشغولیت به کثرت معاش شکایت دارد و آرزو می‌کند که شایسته‌ی خدمت معشوق باشد. همچنین، به نقد مدعیان و وضعیت خود در جامعه می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و انتقادی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۸۶۶

نه روی و رهی که با تو باشم
نه سیم و زری که بر تو پاشم

اعجوبه ی روزگار ماییم
من خود به تعجبات فاشم

باشد که به هیچ وجه آیا
شایسته ی خدمت تو باشم؟

رد کرده ی جمله ی جهانم
آیا ز کدام خیل تاشم؟

ای مدعیان کجاست جایی
الا در دوست پس کجاشم؟

تا پخته شوم هنوز اینجا
در آتش امتحان چو داشم

معزول ز وحدت معادم
مشغول به کثرت معاشم

اسلام چو خاص خویش کرده
در کفر رهی دهند کاشم!

طیّان نی ام ار چه هرزه گویم
آزر نی ام ار چه بت تراشم

یعنی که چو خامه ی نزاری
گه گه ورقی همی تراشم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.