هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که دیدن معشوق برایش از هر چیزی باارزش‌تر است. او از روزگار ناسازگار و تلخی زندگی خود در فراق یار شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که بتواند حتی برای لحظه‌ای در کنار معشوق باشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۸۵

اگر ز بخت مساعد شود که روی تو بینم
دگر ز کوی تو نبود سفر به هیچ زمینم

من از خدای به حاجت جز این مراد نخواهم
که روی کرده به رویش به گوشه ای بنشینم

بر آستان تو مردن به از فراق تو دیدن
که سیر شد دل محنت کش از حیات چنینم

شب فراق تو بر خاطرم گذشت که امشب
شب نخست فراق است روز باز پسینم

دریغ عمر گرامی که تلخ می گذرانم
چه شوربخت غریبی که من ضعیف حزینم

ز بس ملامت خاطر زهر که هست بریدم
خیال تست به پیشم فراق تست قرینم

چو ذره باد سر آسیمه روزگار نزاری
اگر جهان نه به روی چو آفتاب تو بینم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.