هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی بیانگر عشق شدید شاعر به معشوق (جمال دوست) است. او ترجیح می‌دهد در خلوت با معشوق باشد تا صاحب تمام ممالک دنیا. شاعر از لذت‌های معنوی مانند سماع و شراب روحانی سخن می‌گوید و اعتقاد دارد حتی اگر بهشت را در اختیار داشته باشد، آن را در ازای دیدار معشوق می‌دهد. او خود را عاشقی سرگشته و رند معرفی می‌کند که از کوی معشوق دور نمی‌شود و حاضر است برای این عشق حتی مورد سرزنش دیگران قرار گیرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و میخانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به توضیح داشته باشد.

شمارهٔ ۸۸۴

یک ام شبی که به خلوت جمال دوست ببینم
به از ممالک روی زمین به زیر نگینم

سماع بربط و جام خوش و حریف موافق
به روی دوست برآنم که در بهشت برینم

نه مرد باشم و باشم سزای آتش دوزخ
اگر بهشت برین بر سرای دوست گزینم

اگر سعادت آنم بود که وقت شهادت
به پیش دوست بمیرم زهی حیات پسینم

تو مهربانی من بین که از حوالی کویش
برون نمی شوم ار می کشد رقیب به کینم

شرابخواره و شاهدپرست و عاشق ورندم
و گر حیات بود تا مدار دور و برینم

به هیچ شهر نرفتم که برنخاست قیامت
صلاح کار من است ار به گوشه ای بنشینم

چرا به شیفتگی کردنم معاف ندارند
که آشنا شده ی مردمان رند لعینم

برادران حقیقی و دوستان قدیمی
برای مزد خدا رها کنید چنینم

به روی دوست درست است اعتقاد نزاری
کجا روم چه کنم گو مباش دنیی و دینم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.