هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی به معشوق سخن می‌گوید. او از نگاه معشوق، لذت‌های عشق و دردهای فراق می‌گوید و اعلام می‌کند که در هر حال مطیع و فرمانبردار معشوق است. شاعر همچنین به زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر زندگی خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۸۸۸

شد در سر کار تو هم دنیی و هم دینم
ناداده هنوز از لب یک شربت شیرینم

بر ناله ی زار من رحمت نکنی یک شب
هم در تو رسد روزی سوز دل مسکینم

گر عمر بود روزی در بزم گه وصلت
بی درد میی نوشم بی خار گلی چینم

آن جا گه تو نگذاری برگردم و ننشینم
آن جا که تو فرمایی برخیزم و بنشینم

گر عنف کنی عمری مستوجب آن هستم
ور لطف کنی روزی هم مستحق اینم

چندان که طلب کردم بسیار نظر بردم
یک سرو نمی بینم کز قد تو بگزینم

بگذار نزاری را تا روی تو می بیند
کاثار سعادت ها از روی تو می بینم
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.