هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و وابستگی شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او با اشاره به مستی و توبه‌شکنی، نشان می‌دهد که عشق معشوق او را از خود بیخود کرده است. شاعر از پنج سال عشق دیرینه خود می‌گوید و بیان می‌کند که رهایی از این عشق ممکن نیست. او از معشوق می‌خواهد که دستش را بگیرد و نجاتش دهد، چرا که دلش همچنان تشنه است. شاعر تأکید می‌کند که تنها نام معشوق بر زبانش جاری می‌شود و این معشوق است که می‌داند چرا زبانش بسته است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و توبه‌شکنی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۸۸۹

من اگر مست خرابم چه کنم مست توام
خطر از نیستیم نیست اگر هست توم

توبه خود کرده ای از روز الستم گستاخ
جرعه ی جام بلی خوردم از آن مست توم

صید دیرینه ی عشقم ز پس پنجه سال
نیست ممکن که رهایی بود از شست توم

گر نداری سر من وای من و چشم امید
دست من گیر که دیرست که بر دست توم

آب حیوان و من بادیه پیموده چنین
کی شود سیر دل تشنه ؟؟؟ست توم

گر چه پیوسته کند سوز غمت بر دل من
من همان شیفته ی خامش پیوست توم

جز به نام تو زبانم نگشاید ورنی
خود تو دانی که نزاری به زبان بست توم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.