هوش مصنوعی:
شاعر در این متن عاشقانه، از عشق و فراق یار میگوید و بیان میکند که چگونه جان و دل خود را در راه این عشق فدا میکند. او با وجود محرومیت از وصال معشوق، به عشق و ایمان خود پایبند است و رنج هجران را تحمل میکند. شاعر همچنین از درد و رنجی که دیده و دلش به جانش وارد میکنند، سخن میگوید و در نهایت، به امید رهایی از این درد، به عشق پناه میبرد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، مفاهیمی مانند فراق، رنج عشق و فداکاری نیاز به بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت میشود.
شمارهٔ ۸۹۶
خویش را با یاد جانان می دهم
هر نفس بر یاد او جان می دهم
می کنم ساغر تهی از شرب و باز
پر زخون دیده تاوان می دهم
گر چه از وصلش ندارم بهره ای
حالیا انصاف هجران می دهم
ور چه زلفش بر ضلالت می رود
من بدو اقرار ایمان می دهم
تا مگر یابم ز دل یک دم خلاص
شربت بی هوشیش زان می دهم
دیده و دل دشمن جان من اند
جان به درد از دست ایشان می دهم
از برای جمع راتر تحفه ای
هر دم از طبع پریشان می دهم
می کشم مسکین نزاری را به فکر
تشنگان را آب حیوان می دهم
هر نفس بر یاد او جان می دهم
می کنم ساغر تهی از شرب و باز
پر زخون دیده تاوان می دهم
گر چه از وصلش ندارم بهره ای
حالیا انصاف هجران می دهم
ور چه زلفش بر ضلالت می رود
من بدو اقرار ایمان می دهم
تا مگر یابم ز دل یک دم خلاص
شربت بی هوشیش زان می دهم
دیده و دل دشمن جان من اند
جان به درد از دست ایشان می دهم
از برای جمع راتر تحفه ای
هر دم از طبع پریشان می دهم
می کشم مسکین نزاری را به فکر
تشنگان را آب حیوان می دهم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.