۴۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱۰

بقایِ عمرِ تو بادا گزینه یارِ قدیم
که ما ز هجرِ تو کردیم جان به حق تسلیم

وداعِ روزِ جدایی زهی قیامتِ نقد
فراقِ یارِ گرامی زهی عذابِ الیم

نعوذ بالله اگر دشمنم به کام رسد
که کام رانیِ بدخواه غصّه‌ای‌ست عظیم

درین بلا که منم هم نی‌ام ز حق نومید
بسی رسند به امّیدِ دل ز موضعِ بیم

بیا که بر دلِ من کرده‌ای جهانِ فراخ
به قیامت چو الف تنگ تر ز حلقه ی میم

تو آن که رُخم زرد شد چو زر ز غمت
دلم نگر که چنان است پاک با تو چو سیم

ز رویِ لطف نظر بر منِ فقیر انداز
مکن غرور مکن جانِ من به ناز و نعیم

به امتحان نگریزد نزاری از تو بیا
جفا بکن که تحمّل کند حریفِ سلیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.