هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حال و هوای دیوانگان عاشق است که با وجود ناتوانی در تحمل عشق، همچنان به آن پایبندند. آنها خود را بندهٔ معشوق می‌دانند، در راه بی‌پایان عشق گام برمی‌دارند و از سخنان خردمندان دوری می‌جویند. شاعر مانند نزاری، خود را مست و بی‌خرد توصیف می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهٔ این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و بی‌خودی نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای تفسیر دارد.

شمارهٔ ۹۲۰

ما که دیوانگانِ مدهوشیم
عشق از مردمان نمی‌پوشیم

گرچه با عشق برنمی‌آییم
هم به نوعی که هست می‌کوشیم

در مقامات عشق می‌بازیم
در خرابات دُرد می‌نوشیم

بنده‌ی شاهدانِ خوش چشمیم
بل که هندویِ حلقه در گوشیم

هر که را دوست داشتیم برو
هر زمانی زمانه بفروشیم

گاه بینندگانِ بی‌چشمیم
کاه گویندگانِ خاموشیم

راه بی‌منزل است و می‌پوییم
بحر بی‌ساحل است و می‌جوشیم

حرفِ دیوانگان بیار که ما
سخنِ عاقلان بننیوشیم

چون نزاریِ مستِ لایعقل
واله و بی‌قرار و بی‌هوشیم
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.