۳۱۵ بار خوانده شده
میخواره و میپرست ماییم
می در سر و می به دست ماییم
در حلقهی نیستان کسانی
گر نیست شدند هست ماییم
آنها که گهی چو انگبیناند
گه تلختر از کبست، ماییم
در کوی ملایک مقرّب
همخانه و همنشست ماییم
آن کس که ز کفر و دین به یکبار
شد فارغ و برشکست ماییم
از ننگ قبول و ردّ عامه
گر طابفهای برست ماییم
هر کس ز شراب مایهای مست
مستان می الست ماییم
قومی که به نیش طعنه دلشان
هر لحظه یکی بخست ماییم
افسرده چه میکند ملامت
آخر ز میای که مست ماییم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
می در سر و می به دست ماییم
در حلقهی نیستان کسانی
گر نیست شدند هست ماییم
آنها که گهی چو انگبیناند
گه تلختر از کبست، ماییم
در کوی ملایک مقرّب
همخانه و همنشست ماییم
آن کس که ز کفر و دین به یکبار
شد فارغ و برشکست ماییم
از ننگ قبول و ردّ عامه
گر طابفهای برست ماییم
هر کس ز شراب مایهای مست
مستان می الست ماییم
قومی که به نیش طعنه دلشان
هر لحظه یکی بخست ماییم
افسرده چه میکند ملامت
آخر ز میای که مست ماییم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.