هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که در آن شاعر از عشق به معشوق و یار سخن می‌گوید و از وفاداری، ایثار، و مستی ناشی از عشق الهی یا انسانی صحبت می‌کند. او از ساقی می‌خواهد که جامی بیاورد تا جانش را فدای دوست کند و از هرچه غیر دوست است، دوری گزیند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۹۴۶

ساقی فدای جان تو بادا هزار جان
بر نیم جان تشنه ی ما زن بیار جان

مستغرق محیط خیالیم و کس نبرد
زین بحر جز به کشتی می برکنار جان

یار آن بود که چون دم اخلاص زد به صدق
در دوستی دریغ ندارد ز یار جان

خود مستعد بود به وفا هم چو یار دوست
خود معتقد کند چو در افتد نثار جان

جامی به کف گرفته و جانی فدای دوست
جز بهر دوست باز نیاید به کار جان

کو مجلسی که نبودش اغیار در کنار
تا در میان نهیم به شکرانه وار جان

ساغر بیار ساقی و گو زود نوش کن
بر باد و خاک و آب و هوای نهار جان
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.