هوش مصنوعی: این شعر از عشق، انتظار و شوق به وصال معشوق سخن می‌گوید. شاعر از باد بهار، ساقی و شراب به عنوان نمادهایی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. او عاشقی صادق است و از عشق و وفاداری می‌گوید. همچنین، توصیه می‌کند که غم را کنار بگذارند و از زندگی لذت ببرند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به شراب و مفاهیم عرفانی دارد که نیاز به درک عمیق‌تری از ادبیات و فلسفه دارد.

شمارهٔ ۹۴۷

باد بهار می وزد از طرف نهارجان
ای که فدای آن چنان باد چنین هزار جان

ساقی عیسوی نفس چند ز انتظار بس
تا به خلاف شرع و دین نوش کنیم بیار جان

جان من است جام می خضر من و مدام من
در طلب تو برمیان بسته ام استوار جان

لایق اگرچه نیستم عاشق صادقم بلی
ور نکنم نه صادقم در طلبت هزار جان

ای دل اگر چشیده ای جرعه ی شوق بایدت
کرد چو کوهکن فدا بهر وفای یار جان

می خور و غم مخور جوی ، نیست جز این برون شوی
از پی نازنین گلی رنج مبر مخار جان

منتظران نسیه را نیست ز نقد حاصلی
صرف مکن نزاریا در سر انتظار جان
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.