هوش مصنوعی:
شاعر در این متن بیان میکند که هرگز از میگساری توبه نخواهد کرد و از عواقب آن نمیترسد. او بر اهمیت دوستی و لذت بردن از زندگی تأکید دارد و معتقد است که مرگ اجتنابناپذیر است. همچنین، او عشق را امری مقدس میداند که نباید از دل پاک شود و بر این باور است که دنیا به کسی وفا نمیکند و نباید به دشمنان دل سپرد. در نهایت، او توصیه میکند که در زندگی مست باشیم و تنها محبت را با خود ببریم.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به میگساری و مفاهیم مرتبط با مرگ ممکن است برای گروههای سنی پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۹۷۰
نخواهم هرگز از می توبه کردن
نمی ترسم ز خون رز به گردن
به روی دوستان تا می توان خورد
نخواهم اندُهِ بی هوده خوردن
اگر صد سال خواهم در جهان بود
بباید عاقبت ناچار مردن
نخواهد بود دنیا باکسی دوست
چرا باید به دشمن دل سپردن
دل عاشق چو باشد لوح محفوظ
نشاید نقش عشق از دل ستردن
نزاری مست باش اینجا که آنجا
نشاید جز محبت هیچ بردن
نمی ترسم ز خون رز به گردن
به روی دوستان تا می توان خورد
نخواهم اندُهِ بی هوده خوردن
اگر صد سال خواهم در جهان بود
بباید عاقبت ناچار مردن
نخواهد بود دنیا باکسی دوست
چرا باید به دشمن دل سپردن
دل عاشق چو باشد لوح محفوظ
نشاید نقش عشق از دل ستردن
نزاری مست باش اینجا که آنجا
نشاید جز محبت هیچ بردن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.