هوش مصنوعی: این شعر از درد هجران و عشق سخن می‌گوید. شاعر از رنج دوری از معشوق می‌نالد و صبر در این راه را دشوار می‌داند. او عشق را برتر از عقل می‌داند و از انتقاد عاقلان نسبت به عاشقی شکایت می‌کند. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق و ناتوانی از دوری از او اشاره می‌کند و در نهایت، عشق را به عنوان ارزشی والا ستایش می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، رنج هجران و نقد عقلگرایی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و فلسفی نیاز به درک بالاتری از زندگی و روابط دارند.

شمارهٔ ۹۷۶

سخت کاری‌ست ریاضت‌کشِ هجران بودن
خونِ دل خوردن و دور از برِ جانان بودن

نه خلیلیم و نه ایّوب پس آخر تا چند
صابری کردن و بر آتشِ سوزان بودن

ای که با وصلِ تو پیوند گرفتم جاوید
تا ابد بایدم از هجر هراسان بودن

عیش دانی تو که بی‌رویِ تو نتوان کردن
زنده دانیم که بی‌بویِ تو نتوان بودن

مُقبل آن کس که ترا بیند ازیرا که توان
باغِ ریحانِ ترا بنده‌ی ریحان بودن

روی جمعیّتِ خاطر نبود بی تو بلی
که چو زلفت نتوان جز که پریشان بودن

عاقلان عیب کنندم که بپرهیز از عشق
عاشقی کردن از آن به که چو ایشان بودن

گر به خوبان نظری هست حکیمان را نیست
عیب در قدرتِ حق دیدن و حیران بودن

عارفان راغب و حورانِ بهشتی حاضر
کی توان منتظر وعده‌ی غِلمان بودن

سر فدایِ قدمِ دوست عفا الله رندان
کارِ زاهد صفتان است تن آسان بودن

تا کی از لاف نزاری به فصاحت مفریب
یک قدم به که چو بلبل همه دستان بودن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.