هوش مصنوعی: این متن شعری است که درد فراق و عشق ناکام را بیان می‌کند. شاعر از دوری معشوق، تاریکی روزهای زندگی و رنج‌های عشق شکایت دارد و احساس می‌کند که در چرخه‌ای از غم و ناامیدی گرفتار شده است. همچنین، اشاره‌ای به ضعف و ناتوانی خود در برابر عشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و فراق نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۳

بیمار فراق تو بحالیست
در دور تو عافیت محالیست

در عهد تو کس نشان ندادست
کآسود کیست پا وصالیست

بر چهرۀ روزهای گیتی
روز من تیره روز، خالیست

رخ چون که و دل ز عشق جو جو
هر عاشقی از تو در جوالیست

در خشم شوی ز هر چه گویم
ای دوست، مرا ز تو سوالیست

بابنده چنینی یا ترا خود
ز افسانۀ عاشقان ملالیست؟

از گردش چرخ هر زمانم
بر دست غم تو گوشمالیست

مه گفت: من و رخ تو، آری
اندر سر هر کسی خیالیست

می بر بندی به زر میان را
با انکه چو من ضعیف حالیست
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.