۲۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴

ترا یک ذره خود پروای ما نیست
بنیک و بد دلت را رای ما نیست

چه بد کردم که بر خاک در تو
سگانرا هست جای و جای ما نیست

فراوان عاشقان درای ولیکن
بدلسوزی یکی همتای ما نیست

چه سازم چارة وصلت چه دانم
که این معنی بدست و پای ما نیست؟

مرا در غم شکیبایی مفرمای
که این کار دل شیدای ما نیست

نو معذوری که شبهای درازت
خبر از چشم شب پیمای ما نیست

مرا از درد دل دل نیست بر یاد
ترا از عیش خوش پروای ما نیست

مرا شد در سر سودای تو دل
دلت را خود سر سودای ما نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.