هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و اثرات جادویی زلف معشوق می‌پردازد. شاعر از آشفتگی و کشاکش زلف، تأثیر آن بر دل‌های خسته، و ارتباط آن با بیماری چشمان معشوق سخن می‌گوید. همچنین، او از شب‌های خوشی که زلف معشوق ایجاد می‌کند و سایه‌ای که بر چهرهٔ ماه‌وار او می‌افکند، یاد می‌کند. در نهایت، شاعر از ناتوانی خود در گرفتن زلف و حال دل‌گیر خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۳

ای مرا کرده مشوّش زلفت
وی ز گل ساخته مفرش زلفت

تا که در خسته دل ما پیوست
نیست خالی ز کشاکش زلفت

شد ز بیماری چشمت آگاه
هست از آن روی بر آتش زلفت

روز خوش را دل من شب خوش کرد
تا که او راست شب خوش زلفت

نور خورشید نهان شد چو فکند
سایه یی بر رخ مه وش زلفت

آن چه خطّست که گویی که بمشک
سیم را کرد منقش زلفت

گفتم ان زلف بگیرم یک شب
گشت از اندیشه مشوّش زلفت

گرز حال دل من می پرسی
آنک آنک سوی خودکشی زلفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.