هوش مصنوعی: شاعر از دوری و فراموشی معشوق شکایت می‌کند و از بی‌توجهی او رنج می‌برد. او از معشوق می‌خواهد که به یادش باشد و راه پرسش را نبندد. شاعر با بیان آرزوی دیدار و استفاده از استعاره‌های زیبا، عمق احساسات خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، موضوعات مورد بحث مانند دوری و فراق ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۴

چه باشد گر ز من یادت نیاید
که از دوری فراموشی فزاید

ز چشمت چشم پرسش هم ندارد
که از بیمار پرسش خود نیاسد

مکن، بر جان من بخشایش کن
بگو آخر که آن مسکین نشاید

سلامی از تو مرسومست ما را
پس از سالی مرا مرسوم باید

چرا بربستی از من راه پرسش؟
مگر کاری ترا زین می گشاید؟

بجان تو که اندر آرزویت
مرا یک روز الی می نماید

بشب می آورم روزی بحیلت
که شب آبستنست تا خود چه زاید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.