هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج ناشی از هجران و دوری از معشوق است. شاعر از اشک‌های بی‌پایان، ناامیدی از وصال، و رنج‌های بی‌شمار روحی سخن می‌گوید. او احساس می‌کند که هیچ چیز نمی‌تواند درد فراق را تسکین دهد و حتی امید به دیدار نیز دشوار به نظر می‌رسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند هجران، اندوه و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و آشنایی با ادبیات غنایی دارد.

شمارهٔ ۶۸

شب نیست کم ز هجر تو صد غم نمی رسد
اشکم بچار گوشۀ عالم نمی رسد

اندر تو کی رسم؟ که نسیم سحرگهی
در گرد آن کلالۀ پر خم نمی رسد

در چشم من برست قد سرو پیکرت
زان پلک چشمهام فراهم نمی رسد

از بس که خاک کوی تو دردیده ها کشند
جز گرد از او بدین دل پر غم نمی رسد

فریاد من نمی رسی و این دل غمین
از خشک ریش هجر بمرهم نمی رسد

شکرست اگر نمی رسدم مژدۀ وصال
باری بلا و محنت و غم کم نمی رسد

گویم کزین سپس ندهم دامنت ز دست
گفتن کنون چه سود که دستم نمی رسد؟

دشوار امید وصل توان داشت کز فراق
ماهی بر آمد و خبری هم نمی رسد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.