هوش مصنوعی: شاعر در این متن از انتظار و ناامیدی خود از نیامدن معشوق می‌گوید. او با وجود وعده‌ها و سوگندهای معشوق، هنوز در ترس از نیامدن او به سر می‌برد. شاعر بیان می‌کند که بدون معشوق، غم و اندوه او پایان نمی‌پذیرد و از این که کسی را نمی‌یابد که بتواند رازدار معشوق باشد، اظهار ناامیدی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات غم و اندوه و ناامیدی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۹۶

اگر امروز آن بتم همدم نیاید
نصیب جان من جز غم نیاید

نیامد دوش و جانم بر لب آمد
ز بیم آنکه امشب هم نیاید

اگر چه وعده داد و خورد سوگند
ولی با این همه ترسم نیاید

مرا گر ناید او ناید و گر نی
غم و اندوه و محنت کم نیاید

چه سودار آید او زین پس؟که جانم
نباشد مانده گر این دم نیاید

من او را از برای سور خواندم
و لیک او جز که با ماتم نیاید

کرا نزدیک او شاید فرستاد؟
چو کس در راز او محرم نیاید

وگر او را نباشد آمدن رای
بقول هر که در عالم نیاید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.