هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد و رنج عشق و هجران معشوق میگوید. او از سوز عشق، اشکهای بیپایان، دلتنگیهای شبانه و ناامیدی از وصال سخن میگوید، اما همچنان امیدوار است و به عشق خود پایبند میماند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات شدید است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۰۶
گر من ز سوز عشق تو یک دم بر آوردم
دود از نهاد گنبد اعظم بر آوردم
گفتم بنالم از غم عشق تو پیش وصل
هجرت رها نکرد که خوددم برآورم
اشک سناره بر رخ گردون روان شود
وقت سحر که آه دمادم برآورم
از درد دل کند جگر روزگار خون
فریادها که نیم شب از غم برآورم
گر یک نفس زند دهنم جز بیاد تو
حالی برآرمش درومحکم برآورم
ور جز سوی تو مردم چشمم نظر کند
رویش سیاه کرده بعالم برآورم
گر چه امید وصل تو دورست از خرد
من سربکوی بی خردی هم برآورم
با بیخ درد در دل غمگین فرو برم
یا شاخ کام از آن رخ خرّم برآورم
دود از نهاد گنبد اعظم بر آوردم
گفتم بنالم از غم عشق تو پیش وصل
هجرت رها نکرد که خوددم برآورم
اشک سناره بر رخ گردون روان شود
وقت سحر که آه دمادم برآورم
از درد دل کند جگر روزگار خون
فریادها که نیم شب از غم برآورم
گر یک نفس زند دهنم جز بیاد تو
حالی برآرمش درومحکم برآورم
ور جز سوی تو مردم چشمم نظر کند
رویش سیاه کرده بعالم برآورم
گر چه امید وصل تو دورست از خرد
من سربکوی بی خردی هم برآورم
با بیخ درد در دل غمگین فرو برم
یا شاخ کام از آن رخ خرّم برآورم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.