هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالات عاشقانه و سوزناک نرگسا می‌پردازد که درگیر بیماری و بی‌قراری است. شاعر از حالات روحی و جسمی او سخن می‌گوید، از اشک‌هایش، انتظارش برای دلداده و حالات خمارگونه‌اش. همچنین، از زیبایی و جوانی او یاد می‌کند و تضاد بین ظاهر و باطن او را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۴۸

نرگسا! چیستت که پنداری
دوش برخاستی ز بیماری

نیست پیدا ز ناتوانی تو
حالت خواب تو ز بیداری

در خمار شبانه یی زیرا
جام داری و باده نگساری

چشم برره نهاده چون نگری
گر نه در انتظار دلداری؟

از خیار آتش ارتواند جست
تو بعینه از آن نمو داری

ز مردین شمع در زرین لگنی
لیک در حالت نگو ساری

با صبا از سرکرشمه و ناز
خیزد از اشک ابر آزاری

خاک پایی و از دماغ تهی
برشکسته کلاه جبّاری

اشک خیزد زچشم و چشم تو باز
خیزد از اشک ابر آزاری

باد در سر گرفته یی، رسدت
که جوانیّ و خوب وزر داری
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.