هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناتوانی خود در بیان شکایات و دردهایش به دلیل ترس از قضاوت دیگران و عدم وجود دوستان صمیمی می‌گوید. او همچنین از دروغ‌گویی و تملق‌های رایج در جامعه انتقاد می‌کند و بیان می‌کند که نه توانایی مدح افراد را دارد و نه تمایلی به هجو آنان.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم انتزاعی و انتقادی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و انتقاد از جامعه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۶ - و قال ایضاً

لبالبست دهانم زماجرایی چند
که جز که با لب خود با کسی نیارم گفت

شکایتی که از ابنای عصر هست مرا
بگویم و نکنم شرم، نی نیارم گفت

زبان زنطق فرو بسته ام بمهر سکوت
نه آنکه طبع ندارم، بلی نیارم گفت

زیم آنکه نماندست دوستی محرم
ز صد هزار غم دل یکی نیارم گفت

بترک شعر بگفتم، چرا؟ از آنکه دروغ
ز حد ببردم و یک راست می نیارم گفت

سزای یک یکشان آنچنان که من دانم
کسی نداند گفتن، ولی نیارم گفت

سخن چگونه توان گفت کاهل این ایّام
سزای مدح نیند و هجی نیارم گفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵ - و قال ایضآ یمدحه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷ - فی النصیحه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.