۲۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۶ - ایضاً له

خدایگان بزرگان و مقتدای کرام
که صیت عدل تو معمار ربع مسکون شد

کمال قدر ترا پایه آنچنان عالیست
که اوج قبّۀ چرخش چو صحن هامون شد

هزار بار فزون دیده ام که همّت تو
بنردبان معالی بر اوج گردون شد

زمانه از پی تعویذ بست بر بازو
هر آن قصیده که در مدحت تو موزون شد

مرا بکام دل بدسگال بنشاندن
نه مقتضی کرم بود، لکن اکنون شد

صداع حضرت عالی نمیتوانم داد
که ماجرای من از مکر دشمنان چون شد

ولیکن از سر ضجرت پریر ناگاهان
در آن دعا که بسمع شریف مقرون شد

بگفتم الحق وان هم نگفته بهتر بود
که از شماتت اعدا مرا جگر خون شد

خیال بود را کاختر سعادت من
بدین دقیقه ز برج و بال بیرون شد

ز لطفها که بر الفاظ مولوی میرفت
یقین شدم که همه کار من دگرگون شد

چو بعد از آنکه بکفتم تدارکی بنرفت
از آنچه بود شماتت یکی ده افزون شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵ - و قال ایضاض یمدحه «نظرنامه»
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.