۲۶۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷ - و قال ایضاً

اسبی دارم که هرگز ایزد
قانع ترازو نیافریند

تا روز ز عشق جو همه شب
از خرمن ماه خوشه چیند

با حشر فکند دیدن جو
دانه که درین جهان نبیند

گفتند که جو نماند وزین غم
میخواست که تعزیت گزیند

پوشید پلاس و پاره یی کاه
میخواهد تا درو نشیند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶ - الهزلیّات والاهاجی و الشّکایة وله فی هجو ضیاءالّدین المزدقانی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸ - وله ایضاً فیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.