هوش مصنوعی: شاعر از خطای اسبی می‌گوید که باعث افتادن صاحبش شده است. شاعر اسب را سرزنش می‌کند، اما اسب در پاسخ می‌گوید که از پدر و مادر صاحبش مهربان‌تر بوده و او را به طور کامل از رکاب نینداخته است. اسب اشاره می‌کند که اگر می‌خواست، می‌توانست سر صاحبش را همانند پایش از تن جدا کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و تمثیلی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به خشونت (جدا شدن سر از تن) ممکن است برای گروه سنی کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲ - وله ایضا

دی چو بشنیدم که کرد از ناگهان اسبت خطا
شد دل من کوفته چون پهلویت زین ماجرا

از طریق سرزنش با اسب گفتم کز خری
خواجه را از خود جدا کردی، خطا کردی چرا؟

اسب گفتا من برو از مادر او وز پدر
مهربان تر نیستم آخر چه می گویی مرا؟

نه ز پشت انداخت او را در بترجایی پدر
نه بگاه حمل مادر کرد بروی هم خطا

من خطا این کرده ام کورا نشد یکبارگی
همچو پایش از رکاب آن لحظه سر از تن جدا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - فی شهاب الدّین عزیزان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.